سفر نامه
در سفر دبی چه گذشت؟؟ سلام پسر گلم . یادته تو اخرین پستم نوشتم که داریم میریم واسه گل پسریمون خرید کنیم؟ حتما یادته ما بالاخره با ماشین جدید بابایی روز جمعه رفتیم تهران توی راه خیلی اذیت نشدم و سعی میکردم چندوقت یکبار از ماشین پیاده بشم خلاصه رفتیم و شب رو خونه خاله مریم موندیم نصفه شب هم ساعت 4 اماده شدیم که بریم فرودگاه پروازمون ساعت 7 صبح بود .همه کارها رو انجام دادیم و رفتیم که سوار هواپیما بشیم که به محض ورود جناب سرمهماندار متوجه بارداری من شد و برگه اطلاعات پزشکی خواست که ماهم نشونش دادیم و متذکر شد که باید موقع برگشت هم این برگه تاییدیه دکتر بخوره و ما باید در دبی یه سرم به ...
نویسنده :
مامان نرگس
18:57